.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
هفتم تیر سال 60، نقطه عطف انقلاب اسلامی ایران!
هفتم تیر، فرصتی است برای بهره گیری از بصیرت شهدایی همچون شهید مظلوم بهشتی که مظلومیت و تنهایی و بدنامی و طرد و حتی شهادت را به جان خریدند، اما برای دستیابی به مواهب دنیوی، با دین و آخرت خویش ...
هفتم تیر سال 60، نقطه عطف انقلاب اسلامی ایران!

انقلاب اسلامی ایران که در ۲۲ بهمن ۵۷ به رهبری امام راحل به پیروزی رسیده بود، گمان قطعی همه بر این بود که امید استکبار غرب و شرق بپایان رسیده و انقلاب در انحصار کامل نیروهای مسلمان و انقلابی معتقد به اندیشه های تابناک امام(ره) قرار گرفته است!

اما این یک تصور کاملاً ساده لوحانه بود و اتفاقات پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که استکبار از در رانده شده، تا دقیقه نود انقلاب هم ناامید نشده و با راه اندازی سلسله توطئه های متنوع اعم از نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، همواره مترصد فرصتی است تا از پنجره بازگردد!

مطالبات جدید و طلبکاری های متنوع قومی، حزبی، فکری، جنسیتی، منطقه ای، مذهبی و دهها عنوان ریز و درشت دیگر، رئوس دردسرها و کشیده شدن اجباری انقلاب به وادی دامها و درگیری های ناخواسته ای بود که استکبار جهانی در دو قطب غرب و شرق برای ما طراحی می کرد!

استکبار جهانی غرب و شرق در دو جلوه امریکا و شوروی سابق در اتحادی نامیمون، مصمم شده بودند تا به انقلاب اسلامی فرصت تحقق اهدافش را نداده و دائماً آن را با گرفتاری های بزرگ مشغول نگهدارند!

غائله های کردستان و استانهای کردنشین و جدائی طلبی های خونین کردی تحت عنوان خلق کرد، غائله های خوزستان و نظامی گری های خونبار تحت عنوان خلق عرب، غائله های آذربایجان و سلسله توطئه های خونین تحت عنوان خلق ترک،غائله های سیستان و بلوچستان و درگیری های خونین دامنه دار تحت عنوان خلق بلوچ، غائله های ترکمن صحرا در شرق مازندران(گلستان کنونی) تحت عنوان خلق ترکمن، غائله های کرمانشاه و مطالبات مفتی زاده ها، غائله های فارس و درگیری های خونین قشقائی ها، غائله های استان های لرنشین و درگیری هایی تحت عنوان خلق لر، غائله های خونین غرب گیلان تحت عنوان خلق گیلک و دهها خیزش و شورش تحت عناوین قومی و غیر قومی، انقلاب اسلامی را در چنبره حوادث تاسف بار قرار داده تا بتوانند، نظام نوپا را به تسلیم و عقب نشینی و باج دهی واداشته و زمینه های پشیمانی و براندازی نظام را فراهم آورند!

در دگرسوی نیز حوادث دیگری رقم می خورد و آن تقویت قوای سازمان ها و احزاب غیرخودی مثل حزب توده، جبهه ملی، سازمان منافقین، سازمان چریکهای فدایی خلق، نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز(امتی ها)، جاما، ساش، رنجبران(مائوئیستها)، احزاب دمکراتیک و دهها تشکل قدیمی و نوخاسته که تعداد آنها و نیز نشریاتی که هر هفته به چاپ می رسانیدند، گاهی از ۲۵۰ گروهک و نشریه نیز تجاوز می کرد، شکل دوم توطئه های دامنه دار و با برنامه استکبار علیه نظام جمهوری اسلامی بود!

حلقه سوم این توطئه های حساب شده مربوط به تبدیل سفارتخانه های خارجی مستقر در تهران و ترجیحاً سفارت امریکا به جاسوسخانه و یا همان لانه های جاسوسی بود که متاسفانه شبیه به یک ستاد عملیاتی عمل می کردند و همه چیز نظام در این لانه جاسوسی، ارزیابی و آنالیز و نهایتاً تصمیم گیری می شد و در همین راستا به جاسوس گیری و جاسوس سازی برخی از مسئولین ضعیف النفس نیز مبادرت ورزیده می شد!

انقلاب اسلامی در جبهه چهارمی هم مبارزه ای نفس گیر را تحمل می کرد و آن حضور لیبرالها در مسندهای حکومت و سوء استفاده آنها از مراکز قدرت بود که این خط حضور براندازانه نرم از دولت موقت آغاز شد و نهایتاً در زمان بنی صدر به اوج خود رسید و با توجه به اتحاد و ازدواج پنهان این سری از لیبرالها با منافقین و ملی گراها، عملاً زمینه های تحقق اهداف استکباری در ایران روز به روز بیشتر تقویت می شد!

البته جبهه پنجمی هم وجود داشت که گروهکهای فرقان و آرمان مستضعفین، باند سید مهدی هاشمی، انجمن حجتیه، فرقه بهائیت، فرقه وهابیت، حزب جمهوری خلق مسلمان، مخالفتهای دفاتر برخی از مراجع ساختگی و کلاً جریانات خرافه گرا، کهنه گرا، ملامتی ها و دهها تشکل و یا طیف و فرقه انحرافی و اعوجاجی در آن قرار داشته و جمهوری اسلامی با آنها هم درگیر بود!

علاوه بر همه اینها، ما با مبارزات پر امکانات ضد انقلاب سلطنت طلب و یا به ادعای برخی ها مشروطه طلب و بعضاً جمهوری خواه عناصر فراری رژیم طاغوت هم مواجه شده بودیم که آنها به کمک رادیو ها و شبکه های تلویزیونی در جهت تخدیر افکار و تحمیق مخاطبان بسیار تلاش کرده و با وعده شکست قریب الوقوع جمهوری اسلامی که البته هنوز هم ادامه دارد، مامور سست کردن اراده مردم و مرعوب کردن آنها بودند که این امر به منظور کاهش همراهی مردم با انقلاب و بی پشتوانه سازی نظام انجام می گرفت!

گزینه ششم استکبار جهانی برای مقابله فراگیر با نظام جمهوری اسلامی، تحمیل گسترده ترین جنگ منطقه ای عراق علیه ایران بود که ارتش رژیم بعثی به رهبری صدام مامور اجرای آن شد تا به ادعای خودش، سه روزه ایران را فتح کند!جنگی که ۶ استان ما را مستقیم و سراسر کشور را نیمه مستقیم با خود درگیر نمود و به مدت ۸ سال ما را به خود مشغول ساخت!

تحریم ها و محاصره های اقتصادی و تجاری، مقابله ها و انزواهای سیاسی و دیپلماسی، تخریب ها و تفرقه های مذهبی و ناسیونالیستی، مرزبندی های نژادی و ایران هراسی و شیعه هراسی و غیره در حلقه های بعدی توطئه های استکباری قرار دارند که همه آنها با مصرف بودجه های بسیار زیاد علیه نظام جمهوری اسلامی طراحی و اجرا شد و هنوز هم ادامه دارند!

اینکه چرا مدعی ام هفتم تیر سال ۶۰ برای انقلاب اسلامی نقطه عطف بود، قطع یقین مربوط است به بازپس گیری حکومت و مناصب قدرت توسط حزب اللهی ها، تصفیه و پاکسازی نظام جمهوری اسلامی از لیبرال ها، تعیین تکلیف ما با گروهکهای ضد انقلاب، ایجاد فرصتی برای بازنگری اهداف انقلاب اسلامی و امام راحل توسط مردم، مرزبندی واضح بین خودی ها و غیر خودی ها و مهمتر از آن، جداشدن خودی ها از همراهان دوست نمایی به نام لیبرالها بود که با توجه به مخالفت آنها با لایحه پیشنهادی شهید بهشتی یعنی لایحه قصاص و مواضع قاطع امام(ره) و اعلام ارتداد مخالفان لایحه قصاص، که مع الوصف، الحق و الانصاف می توان ادعا کرد که ۷تیر۶۰ استثنائی ترین لحظات انقلاب اسلامی را رقم زد!

بزرگترین نقش ۷ تیر سال ۶۰، شناسایی فتنه های پیچیده، گسترده، عمیق و فریبنده ای بود که مظلومیت شهید بزرگواری همچون شهید مظلوم بهشتی، یکی از تبعات آن بود و رای آوردن قاطع و به قدرت رسیدن بنی صدر، جلوه دیگر این فریبکاری ها و حق نمایی ها بود که افکار عمومی را به شدت دچار تردید و توهم می کرد و باور کنید که اوایل باور نمی شد که امام راحل با قاطعیتی مشابه قاطعیت مبارزه با رژیم شاه و استکبار جهانی، مبارزه با لیبرالها و جریان نفاق را نیز در دستور کار خویش قرار داده و حیرت انگیزترین جملات را علیه آنها بکار برده و آشتی ناپذیرانه ترین فتواها و احکام تاریخی را علیه آنها صادر کند!

حکم ارتداد مخالفان لایحه قصاص، حکم عدم واگذاری حتی یک مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی به لیبرالها و ملی گراها و مشخصاً اعضای حزب ضاله نهضت آزادی به رهبری بازرگان و یزدی، کمک خواهی از مردم برای حضور در صحنه و دفن جریان (لیبرالها و ملی گراها) که امام به بیان خویش، سالها آرزوی نابودی کامل آنها را در سر می پروراند،طرد و فراری شدن گروهکهای محارب و اعدام منافقین و گروهکهای معاند که وارد فاز نظامی شده و علیه جمهوری اسلامی، اعلام جنگ مسلحانه کرده بودند و ..... نمونه های بارز دستاوردهای اولیه هفتم تیر و یا منتسب به هفتم تیر هستند که اگر این واقعه اتفاق نمی افتاد، هرگز امکان تحقق و یا نتیجه گیری مطلوب بوجود نمی آمد!

با بازگشت نیروهای متعهد، معتمد، پرانگیزه، مستعد و دلسوز انقلاب به صحنه و یکی شدن ماهیت قوه مجریه با رزمندگان اسلام و نیز مردم انقلابی کشورمان، ورق برگشت و انقلاب برای اولین بار، یکپارچگی کاملی را در خود احساس کرد و قدرت واقعی انقلاب به جلوه درآمد و عملیات های پیروزمند در جبهه ها آغاز شد و جمهوری اسلامی از موضع انفعالی و ضعف به موضع قوت و اقتدار تغییر وضعیت داد و اوضاع همانگونه شد که امام(ره) می خواست!

هم اکنون که پس از گذشت قریب به ۳۰ سال، این واقعه را آنالیز و بروزرسانی می کنم، در می یابم که بسیاری از صحنه های امروز و فتنه ای که اخیراً به انقلاب تحمیل شد، بی شباهت به آن ایام نیستند و مهمترین درسی که می گیرم این است که تنها تضمین گذر سالم از این غبارها و مه های غلیظ که مسیر تردد را در منظر نگاه ما نامرئی کرده اند، به تعبیر رهبری معظم، برخورداری از چراغ مه شکن و یا همان بصیرت دینی و سیاسی است که التزام فکری و عملی به ولایت مطلقه فقیه، اولین و بزرگترین شرط اثبات برخورداری از این بصیرت است!

باور کنید که ما هم در سال ۶۰ باور نمی کردیم که امام تا این اندازه ها با همراهان پشیمان و خودی نماهای اپوزوسیون شده، عزم مبارزه نشان دهد و شاید خیلی ها فکر می کردند که امام خیلی سخت گیرانه برخورد کرده و برای آنها حق بیشتری قائل بودند، اما امام راحل همان کاری را کرد که امام علی(ع) با طلحه و زبیر و خوارج کرد و حاضر شد با تلفیقی از یاران وفادار قدیمی مثل عماریاسر و یاران جدیدی همچون مالک اشتر، قید اتکاء به برخی از اصحاب قدیم که با دشمن دست به یکی کرده بودند را زده و اسلام را عزیزتر از وابستگی های عاطفی خود بداند!

صحت مواضع امام راحل زمانی برای همه آشکار شد که دست رفیق نماهای نیمه راه در دست دشمنان ما دیده شد و گوشه ای از پرده ماهیت آنها کنار رفت و این حالا خیلی عجیب است که ما همان صحنه ها را و یا بدتر از آنها راببینیم( مثل انکار امام زمان(عج)،عضویت در تشکلات انگلیسی، توبه نامه از انقلاب و پناه گرفتن در آغوش استکبار جهانی و...!!) ولی باز هم، زبان به شکوه و گله از رهبری عزیز بگشائیم!!

یادمان نرود که بازرگان هم نخست وزیر منصوب امام راحل و یزدی همه کاره دولت بازرگان بوده و افرادی همچون قطب زاده، از همنشینان ایام تبعید امام در پاریس و از همراهان امام در پرواز تاریخی انقلاب اسلامی و منتظری هم قائم مقام امام بود! اما سرنوشت های نهایی جور دیگری رقم خورد!

فلذا هفتم تیر، فرصتی است برای بهره گیری از بصیرت شهدایی همچون شهید مظلوم بهشتی که مظلومیت و تنهایی و بدنامی و طرد و حتی شهادت را به جان خریدند، اما برای دستیابی به مواهب دنیوی، با دین و آخرت خویش معامله و یا دوپهلوگویی نکرده و جمهوری اسلامی را بر خویش ترجیح دادند.

در پایان متذکر می شوم که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با اساتید بسیجی کشور در مورخه ۲/۴/۸۹ که حقیر هم توفیق حضور داشته ام،فرمودند:اگر کسی مرزبندی شفاف با دشمنان انقلاب و دین نکند، قدر خود را کاهش داده است و اگر به آنها گرایش پیدا کند، از دایره نظام خارج می شود! پس ما باید در مناسبت های مهمی همچون هفتم تیر، بجای مقبره گرایی و مرده پرستی های سنتی، در صدد احیای اهداف بوده و در فهم منظور واقعی ایثار این عزیزان، بیشتر تدبر کرده و برای امروز و فرداها بیشتر متمتع شویم!

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.07 seconds.